المیراالمیرا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

شیرینی زندگی

عیدانه

سلام دختر مامانی چهار شنبه سوریت مبارک عزیزم پارسال 3 ماه بودی و درک نمیکردی ولی امسال بزرگ تر شدی و تا اتیش میگفتم میخواستی بگی و میگفتی ایش ولی از اتیش نپریدیم از صدای ترقه خوشت نمیاد میترسی  ما هم دیدیم خونه تنهاییم سبزی پلو ماهمونو برداشتیم رفتیم خونی مامانی خوش گذشت دایی جونم برات فش فش اورده بود خیلی خوشت اومد   فردا راهی شمالیم بابایی میگه هفتی 2 عید بریم مسافرت شهرای اطراف اصفهان ولی من میگم تنهایی نمیچسبه باید 1 نفر پایه باشه باز معلوم نیست عیدو دوست دارم  امسال سال خوبی برای همه باشه و هیچ کسی ناراحتی نبینه الی مامانم بزرگتر بشه خانم تر بشه باهوش تر بشی   روزام با دختری میگذره از بازی گرفته تا همچی...
28 اسفند 1392

ما برگشتیم

سلام دو ستای عزیزم خوبید ماهم خوبیم خدارو شکر حالو هوای عیدو خرید شب عید به همه خوش میگذره  ما اومدیم بد از 2 ماه تاخیر با 1 عالمه خبر که هم خوبه هم بد  نداشتن خط تلفن  خیلی بد انقدر رفتم اومدم زنگ زدم تا خودشون کلافه شدن 2 ماهم هست که اومدیم خونی جدید خدارو شکر خوبه ولی با المیرا اسباب کشی خیلی سخت بود مثل موش تو هر سوراخ میرفت 2 3 بارم این ور اونور افتاد خدا مادر شوهرمو نگه داره خیلی کمک کرد دستش درد نکنه تو خونی جدید به لطف بابایی خوردی زمین از تاپ افتادی خدا بهت رحم کرد که میله نخود تو سرت ولی دهنت پر خون بود بمیرم برات  دوستای عزیزمم همون هفته اول اومدن با المیرا خیلی سخت  بود ولی خوش گذشت زیاد اردلا...
13 اسفند 1392

ما اومدیم بعد از 2 ماه

سلام دوستای عزیزم خوبید ماهم خوبیم مرسی از همیه کامنتاتون     اولین پارک بازی     اولین بیرون با مامانی اولن بیرون با پاهای کوچولوش عاشق رفتن در تمام کابینت حساس به این گل برای کندن تمام گلبرگاش   از لذت های الی در هنگام چای خوردن ما   فعلا بای ...
13 اسفند 1392
1